امروز یکشنبه، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ویژه نامه ولادت حضرت علی (ع)
۱۳۹۶/۱/۲۱
و خداوند علی(علیه السلام) را آفرید ...
... جمعه بود، و سیزدهم ماه رجب از سال دهم قبل از بعثت. جهان با لحظه حساس تاریخ خود، هنوز ده سال فاصله داشت، باید این لحظه حساس با بعثت رسول خدا تکوین یابد و نقطه عطفی در تاریخ بشریت بوجود آورد. نقطه ای که دنیای کهنه و فرسوده را از دنیای جدیدش جدا کند. خداوند در تدارک مقدمات این جهش تاریخی بود.
جهش های عظیم تاریخی جز با دست های برومند رجال تاریخ انجام نمی گیرد. و این سنت الهی است که تحولات تکاملی، از وجود رجال برگزیده بشر، منشاء گیرند، رجالی که علی رغم شرایط نامساعد موجود، به تکاپو و تلاش بر می خیزند و فریاد خود را از اعماق اجتماع سر می دهند، و با این فریاد لرزه ای شکننده بر ارکان نظامات فرسوده و نابسامان موجود می افکنند. طنین این فریاد است که مغزها را تکان می دهد و آنها را به جنب و جوش و حرکت می اندازد، مغز های مرده، زنده می شوند و در پرتو این زندگی پرده ها را بر می درند و چشم اندازهای نوی در برابر خود مشاهده می کنند.
جهان به سوی سرنوشت خود به پیش می رفت. سرنوشتی که قلم قضای الهی تحولی درخشان بر آن ترسیم کرده بود. بنا بود این تحول با دست توانای پیغمبر بنیان گذاری شود، و در عین حال مردی نیرومند لازم بود که این تحول را جاودان سازد.مردی که با اصول و فروع کلیات و جزئیات این تحول را در وجود خویش تجسم دهد.
مردی که این صلاحیت و شایستگی را داشته باشد که بگوید: "من قرآن ناطقم".
قرآن برنامه تحول بود و خدا آن را از آسمان بر محمد (ص) فرو فرستاد ولی خاصیت روح بشر این است که بیش از آنچه که اسیر گوش است، اسیر چشم است، شنیدنی ها در مزاج روحی بشر اثرمی کنند، ولی دیدنی ها اثری بیشتر و قاطع تر دارند.پیغمبر با زبان قرآن تحول را بیان کرد و این که مردی لازم است که قرآن را در وجود خویش تجسم دهد تا مردم آن را که شنیده اند ببینند. قرآن از عدالت سخن می گفت. و این علی است که باید این عدالت را در همان سطحی که خدا خواسته، در وجود خویش تجسم دهد؛ باید جهان و جهانیان، اصولی را که اسلام برای مردم بیان داشته، در سیمای زندگی علی به صورتی زنده و برجسته مشاهده کنند.محمد برای ایجاد تحول و در راه تربیت انسانها به دو عامل نیاز قطعی داشت، یکی قرآن و دیگری علی. و این خود پیغمبر است که همیشه این دو را با هم نام می برد. می گفت: "انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی" من می روم ولی دو گوهر گرانبها در میان شما باقی می گذارم، یکی قرآن و دیگری عترت؛ و علی شاخص ترین فرد عترت بود.محمد داشت مراحل کمال خود را می پیمود، لازم بود ده سال دیگر بگذرد، تا او موفق به تسخیر آخرین قله کمال شود؛ تا آماده بعثت گردد. وجود محمد زمینه نزول قرآن را فراهم می کرد و در عین حال باید به موازات آن زمینه پیدایش انسانی که قرآن را در خود تجسم دهد، نیز فراهم شود، و خداوند در تدارک این مقدمات بود.آن روز، جمعه بود، و عرب جمعه را احترام می کرد و نیز ماه رجب را. بت های کعبه در این ماه و مخصوصاً در روزهای جمعه این ماه مشتری بیشتری داشتند.و آن روز نیز که روز جمعه سیزدهم ماه رجب بود در اطراف خانه کعبه ازدحام عجیبی برپا بود. در این جمع تنها یک زن بود که به جای عبادت بت، خدا را عبادت می کرد، شرک و کفر بر روحش سایه نینداخته بود. او دین حنیف داشت، همان دین جدش ابراهیم خلیل الرحمن، و او نیز در اطراف خانه خدا طواف می کرد، و از خدا می خواست تا وضع حملش را آسان کند.او فاطمه دختر اسد بن هاشم بود و فرزندی را به بار داشت. و تقدیر چنین بود که این فرزند تولدی مبارک و استثنایی داشته باشد... تولد در خانه خدا...فاطمه با خدا راز و نیاز می کرد. ناگهان در خود احساس دردی شدید کرد، دردی که فاطمه آن را به خوبی می شناخت، آخر این پنجمین حمل او بود، او قبلاً چهار بار دیگر این درد را در خود احساس کرده بود. فاطمه مضطرب و پریشان شد، او در میان جمعیت غوطه می خورد و طواف می کرد، پس از این احساس از طواف باز ایستاد ولی موج جمعیت او را به این سو و آن سو می کشاند. و درد هر لحظه شدیدتر و شدیدتر می شد.چه می دانست که خدا چه سرنوشت افتخار آمیزی برای او و نوزادش رقم زده است.فاطمه به دنبال پناهگاهی می گشت، مأمنی که او را از چشم مردم پنهان کند، و سرانجام آغوش گشوده کعبه را در برابر خود دید. فاطمه قدم به درون خانه کعبه گذارد.و این تقدیر الهی بود که مرد خدا در خانه خدا قدم به صحنه حیات پر افتخار خود بگذارد.نامش را علی نهادندآ؛ و با علی، موجودی دیگر نیز موجودیت گرفت، موجودی عزیز، گرانبها و بس کمیاب. همان چیزی که باید راز سعادت جامعه ها را در آن جست، و در آن هنگام جوامع سخت از آن نهی شده بودند، جهان، "عدل" را نه می فهمید و نه می شناخت. میلاد علی با تولدی دیگر همراه بود؛ تولد عدل...
علی توجیه کننده عدل و نشان دهنده عالیترین مظاهر آن بود. دنیا از روزنه وجود علی به شناخت عدل توفیق یافت و از آن بالاتر معنای انسانیت را شناخت. انسانیتی که عدل یکی از شاخه های آن است.راز خلقت و آفرینش آدمیان در چیست و چرا انسان را آفریدند؟ و آیا این راز را می توان در خور و خواب، در کشتن و بستن، در ظلم و ستم جستجو کرد؟ و آیا بشر برای این خلق شده که بسان درندگان، بدرد ، حتی همنوعان خود را؟ و در اینجاست که در بین میلیاردها نفوس بشری و پس از پیامبران، تنها وجود علی است که به توجیه و تفسیر این راز می پردازد و هدف از خلقت نوع انسان را توجیه می کند و راز آن را بازگو می نماید. هدف، نیل به آخرین قله کمال است، هدف این است که انسان، انسان شود؛ و این انسانیت چیست؟و باز هم اینجاست که علی را می بینیم که بسان معلمی بزرگ و آزموده به تعلیم انسانیت می پردازد. و خطوط آن را در لوح زندگی خویش در برابر دیدگان بشریت می گذارد. و این تعلیم را از همان دوران کودکی شروع کرد. کودک بود، ولی هرگز تحت تاثیر شرایط غلط موجود قرار نگرفت. و این نخستین درس مکتب اوست؛ تهی شدن از تاثیرات غلط جامعه.جامعه او بت می پرستید، ولی او با همان مغز کودکانه اش دریافت که سرّ دهر و راز طبیعت را نمی توان با "بت" تفسیر کرد. او از مطالعه کتاب طبیعت در همان کودکی به شناخت "الله" توفیق یافت.و این شناخت، بزرگترین و حساس ترین نقش را در زندگی او عهده دار شد.چیزی نگذشت که نشانه هایی از نور الهی را در وجود شخصیتی به نام محمد (ص) تشخیص داد و در این نور جاذبه ای بس شدید یافت. به سوی آن کشش پیدا کرد و از سن هشت سالگی رسما و به طور شبانه روز در کنار آن نور که در وجود "محمد" تجسم یافته بود، قرار داد.دو سال دیگر هم گذشت و آن نور سرانجام "محمد(ص)" را به آخرین قله کمال رساند.او پیغمبر شد، دارای مکتبی آسمانی و الهی.
و علی ایده خود را در این مکتب به صورتی روشن و بارز مشاهده کرد. آنچه را که قبلاً خود به طور مبهم دریافت کرده بود، اکنون با تلاء لوئی پردرخشش و زنده و گویا در مکتب آسمانی "محمد(ص)" می دید.به آن ایمان آورد، ایمانی بالاتر از عشق.و همین عشق و نیروی خلاق و آسمانی آن بود که علی را به صورت بزرگترین فداکار اسلام و آئین جدید در آورد.علی که نقشی جاودانه از خدا و عدل در سینه نورانی خود داشت پرچم این مکتب را بردوش گرفت.
با این پرچم و با سرمایه همان عشق، خود را به جبهه مخالفین عدل زد و جلو رفت، و راه را برای پیشروی آئین اسلام باز کرد.
خلاصه ای زندگانی حضرت علی (ع)
مقدمه
تمام انسانها در زندگى خويش از فراز و نشيب برخوردارند و با مشكلاتمختلفى مواجهند .افراد معمولا در برخورد با مشكل دچار ضعف و ناتوانى مىگردند و سعى مىكنند با كمك و راهنمايى درد آشنايان خود را از مهلكه نجات دهند و با يافتن " الگوها " در هر زمينهاى ، و سپس تبعيت از آن ، وظايف خويشتن را بخوبى انجام دهند و مشكلات و دردهاى خويش را تسكين بخشند . يكى از اين اسوهها پيامبراكرم ( ص ) است كه قرآن مجيد هم اين حضرت را ( 1 ) به همين نام معرفى مىفرمايد .
بجز رسول خدا ( ص ) اگر به دنبال " الگوى " ديگر و جانشين براى آن حضرت باشيم ، به پيشواى بزرگى همچون مولاى متقيان حضرتعلى ( ع ) خواهيم رسيد ، و چه زيباست كه براى پذيرش اخلاق و رفتار حسنه ايشان ، زندگى پر فراز و نشيب و سراسر شگفتى آن حضرت را مرور كنيم .
كيفيت ولادت
حضرتعلى ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمى است كه پدر و مادر او هر دو فرزند هاشماند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مىباشد . خاندان هاشمى از لحاخ فضائل اخلاقى و صفات عاليه انسانى در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب ، زبانزد خاص و عام بودهاست . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسيارى از فضايل ديگر اختصاص به بنىهاشم داشته است .
يك از اين فضيلتها در مرتبه عالى در وجود مبارك حضرتعلى ( ع ) موجود بودهاست .
فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به ديوار كعبه نزديك ساخت و چنين گفت :
" خداوندا ! به تو و پيامبران و كتابهايى كه از طرف تو نازل شدهاند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام كسى كه اين خانه را ساخت ، و به حق(2 ) " كودكى كه در رحم من است ، تولد اين كودك را بر من آسان فرما ! لحظهاى نگذشت كه ديوار جنوب شرقى كعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شكافتهشد .
فاطمه وارد كعبه شد ، و ديوار به هم پيوست . فاطمه تا سه روز در شريفترين مكان گيتى مهمان خدا بود . و نوزاد خويش سه روز پس از سيزدهم رجب سىام عام الفيل فاطمه ( 3 )را به دنيا آورد .
دختر اسد از همان شكاف ديوار كه دوباره گشوده شدهبود بيرون آمد و گفت: (4 )" پيامى از غيب شنيدم كه نامش را " على " بگذار . "
دوران كودكى
حضرتعلى ( ع ) تا سه سالگى نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا كه خداوند مىخواست ايشان به كمالات بيشترى نائل آيد ، پيامبر اكرم ( ص ) وى را از بدو تولد تحت تربيت غير مستقيم خود قرار داد .
تا آنكه ، خشكسالى عجيبى در مكه واقع شد .
ابوطالب عموى پيامبر ، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگى روبرو شد . رسولاكرم ( ص ) با مشورت عموى خود عباس توافق كردند كه هر يك از آنان فرزندى از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشى در كار ابوطالب باشد .
عباس ، جعفر را و پيامبر ( ص ) ، ( 5 ) على ( ع ) را به خانه خود بردند .
به اين طريق حضرتعلى ( ع ) به طور كامل در كنار پيامبر قرار گرفت . على ( ع ) آنچنان با پيامبر ( ص ) همراه بود ، حتى هرگاه پيامبر از شهر ( 6 )خارج مىشد و به كوه و بيابان مىرفت او را نيز همراه خود مىبرد .
بعثت پيامبر ( ص ) و حضرتعلى ( ع )
شكى نيست كه سبقت در كارهاى خير نوعى امتياز و فضيلت است .
و خداوند در آيات بسيارى بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر يكديگر ( 7 )دعوت فرمودهاست .
از فضايل حضرتعلى ( ع ) است كه او نخستين فرد ايمان آورنده به پيامبر ( ص ) باشند .
ابنابىالحديد در اين باره مىگويد : بدان كه در ميان اكابر و بزرگان و متكلمين گروه " معتزله " اختلافى نيست كه علىبنابيطالب نخستين فردى است كه به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تاييد كردهاست .
حضرتعلى ( ع ) نخستين ياور پيامبر ( ص )
پس از وحى خدا و برگزيده شدن حضرتمحمد ( ص ) به پيامبرى و سه سالدعوت مخفيانه ، سرانجام پيك وحى فرا رسيد و فرمان دعوت همگانى دادهشد .
در اين ميان تنها حضرتعلى ( ع ) مجرى طرحهاى پيامبر ( ص ) در دعوت الهيش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضيافتى بود كه وى براى آشناكردن خويشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دين خدا ترتيب داد . در همين ضيافت پيامبر ( ص ) از حاضران سؤوال كرد : چه كسى از شما مرا در اين راه كمك مىكند تا برادر و وصى و نماينده من در ميان شما باشد ؟
فقط على ( ع ) پاسخ داد : اى پيامبر خدا ! من تو را در اين راه يارى مىكنم .
پيامبر ( ص ) بعد از سه بار تكرار سؤوال و شنيدن همان جواب فرمود : اى خويشاوندان و بستگان من ، بدانيد كه على ( ع ) برادر و وصى و خليفه پس از من در ميان شماست .
از افتخارات ديگر حضرت على ( ع ) اين است كه با شجاعت كامل براى خنثى كردن توطئه مشركان مبنى بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ايشان خوابيد و زمينه هجرت پيامبر ( ص ) را آماده ساخت .
حضرتعلى ( ع ) بعد از هجرت
بعد از هجرت حضرتعلى ( ع ) و پيامبر ( ص ) به مدينه دو نمونه ازفضايل على ( ع ) را بيان مىنمائيم :
1 - جانبازى و فداكارى در ميدان جهاد : حضور وى در 26 غزوه از 27 غزوه پيامبر ( ص ) و شركت در سريههاى مختلف از افتخارات و فضايل آن حضرت است .
2 - ضبط و كتابت وحى ( قرآن ) كتابت وحى و تنظيم بسيارى از اسناد تاريخى و سياسى و نوشتن نامههاى تبليغى و دعوتى از كارهاى حساس و پرارج امام ( ع ) بود .
ايشان آيات قرآن چه مكى و چه مدنى ، را ضبط مىكرد . به همين علت است كه وى را از كاتبان وحى و حافظان قرآن به شمار مىآورند .
در اين دوران بود كه پيامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادرى مسلمانان را صادر فرمود و با حضرتعلى ( ع ) پيمان برادرى و اخوت بست و به حضرتعلى ( ع ) فرمود :
" تو برادر من در اين جهان و سراى ديگر هستى . به خدايى كه مرا به حق برانگيختهاست ... تو را به برادرى خود انتخاب مىكنم ، اخوتى كه دامنه آن هر دو جهان ( 8 )را فرا گيرد . "
حضرتعلى ( ع ) داماد رسولاكرم ( ص )
عمر و ابوبكر با مشورت با سعد معاذ رئيس قبيله اوس دريافتند جزعلى ( ع ) كسى شايستگى زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامى كه على ( ع ) در ميان نخلهاى باغ يكى از انصار مشغول آبيارى بود موضوع را با ايشان در ميان نهادند و ايشان فرمود : دختر پيامبر ( ص ) مورد ميل و علاقه من است .
و به سوى خانه رسول به راه افتاد .
وقتى به حضور رسولاكرم ( ص ) رسيد ، عظمت محضر پيامبر ( ص ) مانع از آن شد كه سخنى بگويد ، تا اينكه رسولاكرم ( ص ) علت رجوع ايشان را جويا شد و حضرتعلى ( ع ) با تكيه به فضايل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود :" آيا صلاح مىدانيد كه فاطمه را در عقد من درآوريد ؟ " پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادى رسول اكرم ( ص ) نائل آمدند .
غدير خم
پيامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرين سال عمر پربركتش درراه برگشت در محلى به نام غديرخم در نزديكى جحفه دستور توقف داد ، زيرا پيك وحى فرمان دادهبود كه پيامبر ( ص ) بايد رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند .
پس از نماز ظهر پيامبر ( ص ) بر بالاى منبرى از جهاز شتران رفت و فرمود :" اى مردم ! نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم درباره من چه فكر مىكنيد ؟ " مردم گفتند :" گواهى مىدهيم كه تو آيين خدا را تبليغ مىكردى "پيامبر فرمود : " آيا شما گواهى نمىدهيد كه جز خداى يگانه ، خدايى نيست و محمد بنده خدا و پيامبر اوست ؟ "مردم گفتند : " آرى ، گواهى مىدهيم . "سپس پيامبر ( ص ) دست حضرتعلى ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : " اى مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان كيست ؟" مردم گفتند : " خداوند و پيامبر او بهتر مىدانند . " سپس پيامبر فرموند :" اى مردم ! هر كس من مولا و رهبر او هستم ، على هم مولا و رهبر اوست . " و اين جمله را سه بار تكرار فرمودند .بعد مردم اين انتخاب را به حضرتعلى ( ع ) تبريك گفتند و با وى بيعت نمودند .
حضرتعلى ( ع ) بعد از رحلت رسولاكرم ( ص )
پس از رحلت رسولاكرم ( ص ) به علت شرايط خاصى كه بوجود آمدهبود ،حضرتعلى ( ع ) از صحنه اجتماع كناره گرفت و سكوت اختيار كرد.
نه در جهادى شركت مىكرد و نه در اجتماع به طور رسمى سخن مىگفت .
شمشير در نيام كرد و به وظايف فردى و سازندگى افراد مىپرداخت .
فعاليتهاى امام در اين دوران به طور خلاصه اينگونه است :
1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت على ( ع )
2 - تفسير قرآن و حل مسائل دينى و فتواى حكم حوادثى كه در طول 23 سال زندگى پيامبر ( ص ) مشابه نداشت .
3 - پاسخ به پرسشهاى دانشمندان ملل و شهرهاى ديگر .
4 - بيان حكم بسيارى از رويدادهاى نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت .
5 - حل مسائل هنگامى كه دستگاه خلافت در مسائل سياسى و پارهاى از مشكلات با بنبست روبرو مىشد .
6 - تربيت و پرورش گروهى كه از ضمير پاك و روح آماده ، براى سير و سلوك برخوردار هستند .
7 - كار و كوشش براى تامين زندگى بسيارى از بينوايان و درماندگان تا آنجا كه با دست خويش باغ احداث مىكرد و قنات استخراج مىنمود و سپس آنها رادر راه خدا وقف مىنمود .
خلافت حضرتعلى ( ع )
در زمان خلافت حضرتعلى ( ع ) جنگهاى فراوانى رخ داد از جمله صفين ، جمل و نهروان كه هر يك پيامدهاى خاصى به دنبال داشت .
شهادت امام على ( ع )
بعد از جنگ نهروان و سركوب خوارج برخى از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادى ، و بركبنعبداللهتميمى و عمروبن بكر تميمى در يكى از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزىها و جنگهاى داخلى را بررسى كردند و از نهروان و كشتگان خود ياد كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه باعث اين خونريزى و برادركشى حضرتعلى ( ع ) و معاويه و عمروعاص است .و اگر اين سه نفر از ميان برداشتهشوند ، مسلمانان تكليف خود را خواهنددانست . سپس با هم پيمان بستند كه هر يك از آنان متعهد كشتن يكى از سه نفر گردد . ابنملجم متعهد قتل امام على ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد كوفه نشستند .آن شب حضرتعلى ( ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتى موضوع را با دخترش در ميان نهاد ، امكلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستيد . حضرتعلى ( ع ) فرمود : از قضاى الهى نمىتوان گريخت . آنگاه كمربند خود را محكم بست و در حالى كه اين دو بيت را زمزمه مىكرد عازم مسجد شد .كمر خود را براى مرگ محكم ببند ، زيرا مرگ تو را ملاقات خواهدكرد . و از مرگ ، آنگاه كه به سراى تو درآيد ( 10 ) . جزع و فرياد مكن ابنملجم ، در حالى كه حضرتعلى ( ع ) در سجده بودند ، ضربتى بر فرق مبارك خون از سر حضرتش در محراب جارى شد و محاسن ( 11 ) آن حضرت وارد ساخت . شريفش را رنگين كرد .
در اين حال آن حضرت فرمود : " فزت و رب الكعبه " به خداى كعبه سوگند كه رستگار شدم سپس آيه 55 سوره طه را تلاوت فرمود :" شما را از خاك آفريديم و در آن بازتان مىگردانيم و بار ديگر از آن ( 12 ) بيرونتان مىآوريم . حضرتعلى ( ع ) در واپسين لحظات زندگى نيز به فكر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنين وصيت فرمود :" شما را به پرهيزكارى سفارش مىكنم و به اينكه كارهاى خود را منظم كنيد و اينكه همواره در فكر اصلاح بين مسلمانان باشيد . يتيمان را فراموش نكنيد ، حقوق همسايگان را مراعات كنيد . قرآن را برنامهى عملى خود قرار دهيد . نماز را بسيار گرامى بداريد كه ستون دين شماست ."
حضرت على ( ع ) در 21 ماه رمضان به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپردهشد ، و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد .
پی نوشت ها
( 1 ) - سوره احزاب ، آيه 21 .
( 2 ) - فروغ ولايت ، ص 35 ( كشفالغمه ، ج 1 ، ص 90 ) .
( 3 ) - آفتاب ولايت ، ص 19 ( الخرائج و الجرائح ، ج 1 ، ص 171 ، ش 1 ) .
( 4 ) - آفتاب ولايت ، ص 19 ( بحارالانوار ، ج 35 ، ص 18 ) .
( 5 ) - فروغ ولايت ، ص 37 ( سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 236 ) .
( 6 ) - فروغ ولايت ، ص 38
( 7 ) - آفتاب ولايت ، ص 131 ( سوره بقره ، آيه 148 ) .
( 8 ) - فروغ ولايت ، ص 86 ( مستدرك حاكم ، ج 3 ، ص 14 ، استيعاب ، ج 3 ، ص 35 )
( 9 ) - فروغ ولايت ، ص 141 ( سوره مائده ، آيه 67 )
( 10 ) - فروغ ولايت ، ص 697
( 11 )- فروغ ولايت ، ص 697 ( بحارالانوار ، نقل از مالى ، ج 9 ، ص 650 )
( 12 ) - فروغ ولايت ، ص 697
آخرین اخبار
> امام جمعه شهرستان رباط کریم : ملت قدرشناس ایران قدر ایثار و فداکاری نیروهای مسلح و ارتشیان غیرتمند ر
> امام جمعه شهرستان رباط کریم:در جلسات انجمن اولیا و مربیان از کارشناسان زبده استفاده شود
> امام جمعه شهرستان رباط کریم: عملیات «وعده صادق» سیلی محکم ایران به اسراییل و آمریکا بود
> امام جمعه شهرستان رباط کریم:همه تلاش کنیم آنچه که در طول یک ماه رمضان به دست آوردهایم از دست ندهیم
> امام جمعه شهرستان رباط کریم: شورای زکات شهرستان ، مسئول جمع آوری زکات فطریه است
> جلسه شهرستانی هماهنگی مراسم نماز با شکوه عید سعید فطر برگزار شد
> قدس ۱۴۰۳ / راهپیمایی روز جهانی قدس در شهرستان رباط کریم
خطبه ها
> امام جمعه شهرستان رباط کریم:امروز دست آمریکا به خون مردم بیگناه غزه آلوده است
> اسرائیل به آخر خط رسیده و حمله به ساختمان کنسولی ایران در سوریه آخرین دست و پا زدن اوست
> یکی از الزامات تحقق شعار سال، اصلاح سیاستهای ارزی و ثبات در بازار ارز توسط دولت است
> امام جمعه شهرستان رباط کریم:مدیران با تلاش مضاعف در جهت تحقق شعار سال حرکت کنند
> کاری نو و زیبا در نماز جمعه شهرستان رباط کریم/ اهدای گل به نمازگزاران جمعه
> امام جمعه شهرستان رباط کریم؛امروز حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در اولویت اول قرار دارد
> باید خیانتهای سران و دولتهای اسلامی به ملت فلسطین با مستندات بیان شود
آخرین مطالب
> بقا بر تقلید میت 21/3/97
> تفسیر سوره ی فلق(بخش اول)
> عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر 12/3/97
> مختصری درباره ولادت حضرت زینب سلام الله علیها3/11/96
> راههای اثبات اجتهاد، اعلمیت و به دست آوردن فتوا 1/11/96
> بخش دوم تفسیر سوره ی ناس(تفسیر نور)
> بخش اول تفسیر سوره ی ناس(تفسیر نور)
پیوندها
پیام رسان تلگرام « دفتر امام جمعه رباط کریم »
پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب
ستاد نماز جمعه رباط كريم
سایت دفتر نمایندگی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در استان تهران
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی