بخش دوم تفسیر سوره ی ناس(تفسیر نور)

۱۳۹۶/۱۰/۲۹

در این سوره چون وسوسه درون روح و قلب انسان جاى مى‏گیرد و با ایمان و عقل و فكر ما بازى مى‏كند، سه بار نام خداوند یاد شده است: «ربّ النّاس، ملك النّاس، اله النّاس» اما در سوره فلق كه شرور خارج از سینه‏هاست، یكبار نام خداوند مطرح است. «ربّ الفلق» آرى خطر انحراف فكرى و تأثیر آن در روح به مراتب بیشتر از خطرات خارجى است و دشمنان فرهنگى و فكرى، از دشمنان نظامى و اقتصادى مرموزتر و خطرناكترند.
در روایات آمده است كه شیطان از قبول توبه انسان از سوى خداوند ناراحت شد. یاران خود را جمع و از آنان استمداد كرد. هر كدام مطلبى گفتند، ولى یكى از آنها گفت: من انسان را وسوسه مى‏كنم و توبه را از یادش مى‏برم. ابلیس این طرح فراموشى توبه را پسندید.(287)
حالا كه او «ربّ النّاس» است، پس شیوه‏هاى تربیتى دیگران را نپذیریم. حالا كه او «ملك النّاس» است، پس خود را برده دیگران قرار ندهیم و حالا كه او «اله النّاس» است، پس به غیر او دل نبندیم و این تفكر و اعتقاد بهترین وسیله پناهندگى از وسوسه‏هاست.
آنكه در سینه و قلب و روح مردم وسوسه مى‏كند، ممكن است از نژاد جن و شیطان باشد یا از نژاد انسان. آرى تطمیع‏ها و وعده‏ها، امروز و فردا كردن‏ها از جمله راههاى وسوسه است.
وسوسه شیطان نسبت به حضرت آدم و سایر اولیاى خدا در حدّ القا و پرتاب وسوسه است: «فوسوس الیه الشیطان»(288)، «القى الشیطان فى امنیّته»(289) اما نسبت به عموم مردم، ورود و نفوذ وسوسه در دل و جان آنهاست. «یوسوس فى صدور النّاس» البته نه به شكل سلطه بر دل انسان به گونه‏اى كه راه گریزى از آن نباشد. زیرا قرآن در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: «ان الّذین اتقوا اذا مسهّم طائف من الشیطان تذكّروا فاذا هم مبصرون»(290) هنگامى كه شیطان‏ها به سراغ افراد باتقوا مى‏روند تا از طریق تماس، آنان را وسوسه كنند، آنان متوجه شده و اجازه نفوذ نمى‏دهند.
تكرار كلمه «ناس» در «ربّ النّاس - ملك النّاس - اله النّاس» اشاره به آن است كه ربوبیّت، حاكمیّت و الوهیّت خداوند عام است و اختصاص به فرد یا گروه یا نژاد خاصى از بشر ندارد.
اول «ربّ النّاس» آمد، بعد «ملك النّاس» و سپس «اله النّاس»، شاید به خاطر آن كه آنچه به فطرت نزدیكتر و ملموس‏تر است، پناهندگى به مربى است: «ربّ النّاس»
چنانكه كودكان به هنگام خطر اول صداى مادر مى‏زنند، سپس كسى كه قدرت دارد، «ملك النّاس» و در مرحله بعد سرچشمه رحمت و حیات. «اله النّاس»
خداوند به نیازهاى انسان و خطراتى كه او را تهدید مى‏كند آگاه است، ولى شیوه تربیت الهى آن است كه انسان نیاز و استمداد و پناهندگى خود را به زبان آورد و فقر و احتیاج را به خود تلقین كند تا روحیه تواضع و تعبّد و تسلیم در او شكوفا شود. «قل اعوذ...»
به گفته پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله خاطرات و وسوسه‏هایى كه بى‏اختیار بر انسان عارض مى‏شود، مادامى كه از طرف انسان عملى صورت نگیرد، چیزى بر او نیست. «وضع عن امّتى ما حدّثت به نفسها ما لم یعمل به او یتكلّم»(291).
________________________________________
282) غافر، 19.
283) بحارالانوار، ج‏67، ص‏49.
284) اعراف، 75.
285) نهج البلاغه، خطبه 50.
286) یونس، 11.
287) تفسیر نورالثقلین.
288) طه، 120.
289) حج، 52.
290) اعراف، 201.
291) بحارالانوار، ج 17، ص‏54 .
292) بحارالانوار، ج 89، ص 209.


پيام ها

1- پیامبر، امین وحى است و چیزى از خود نمى‏گوید. «قل»
2- خطرات به قدرى شدید است كه خدا به پیامبرش دستور پناه بردن مى‏دهد. «قل اعوذ»
3- بدون استمداد از خدا، امكان مبارزه با شرور نیست. «اعوذ بربّ النّاس»
4- گناهكاران نباید مأیوس شوند، زیرا خداوند، پروردگار همه مردم است نه فقط مؤمنان. «ربّ النّاس»
5 - وقتى پیامبر، به خدا پناه مى‏برد، وظیفه ما روشن است. «قل اعوذ بربّ النّاس»
6- انسان باید خود را تحت تربیت خداوند بداند، «ربّ النّاس» سلطنت و حكومت او را بپذیرد، «ملك النّاس» و او را معبود خود قرار دهد. «اله النّاس»
7- انسان بى‏ایمان، به قدرت و جمعیّت و قومیّت و ثروت خود پناه مى‏برد، ولى مردان خدا به پروردگار و پادشاه و معبود هستى پناهنده مى‏شوند. «ربّ النّاس - ملك النّاس - اله النّاس»
8 - بالاترین خطرها پنهان‏ترین آن‏هاست كه وسوسه درونى باشد. «من شرّ الوسواس الخنّاس» «والحمدللّه ربّ العالمین»