رقابت بر سر خدمت، نه ستيزه جويى براى قدرت

۱۳۹۵/۱۱/۲

افتخار خدمت به مردم در منظومه فكرى رهبر معظم انقلاب اسلامى
** چكيده: 1- حضرت آيت الله خامنه ای نهضت خدمت رسانی به مردم را مبارزه ای بزرگ و سنگين می دانند و معتقدند، بايد كارهای عميق، ماندگار و زودبازده كه آثار آن بيشتر متوجه قشرهای مستضعف و محروم می شود، مورد توجه كامل قرار گيرد. از نظر ايشان، آن رقابتی كه در ميان مردم مقبوليت و مشروعيت دارد، رقابت برای خدمت به مردم است و رقابت های سياسی همراه با جنجال و دعوا و برای كسب قدرت، پذيرفتنی نيست و ارزشی ندارد.
2- هرچه نظام اسلامی بتواند گستره خدمات رسانی خود را به ملت افزايش دهد، به همان ميزان تأثير مستقيم در افزايش مقبوليت نظام خواهد گذاشت و به كارآمدی نظام اسلامی منجر خواهد شد. امروزه بحث كارآمدی صرفاً يك بحث تكنوكراتيك نيست كه به عنوان جزئی از مباحث مديريت صرف سازمانی بدان پرداخته شود بلكه امری است كه قادر است مقبوليت ومشروعيت حكومتها را افزايش و يا كاهش دهد لذا رهبر معظم انقلاب خدمت رسانی به مردم را در رأس همه امور می دانند و مقوله های امنيت ملی و اقتدار ملی ما را در گرو خدمت رسانی نظام اسلامی به مردم مي دانند.
3- مقام معظم رهبری ، حضرت آيت الله خامنه ای ، ضمن تصريح به اين حقيقت كه الگوی انقلاب اسلامی سيره و زندگی علی (ع) است، تأكيد می كنند بايد كاری كنيم كه نظام و كشور و جامعه ما، يك جامعه علوی باشد. ايشان می فرمايند: «اسم اسلام و اسم ولايت كافی نيست... زبان و بازو و راه و كار، بايد زبان و بازو و راه و سبك كار اميرالمؤمنين(ع) باشد. اميرالمؤمنين برای خدا و در راه خدا كار می كرد. به درد مردم می رسيد، مردم را دوست می داشت و خدمت به آن ها را وظيفه خود می دانست. با اين كه حكومت او در جهت خدمت به مستضعفان بود، به اين اكتفا نمی كرد. شب ها هم تنها و به صورت فردی به كمك يكايك مستضعفان می رفت. اين زندگی اميرالمؤمنين(ع) است، در نظام ما، هر حركت و سياست و قانون و تلاش، بايد در خدمت مردم مستضعف و محرومی باشد كه حكومت طولانی و بلندمدت طاغوت ها، آن ها را از جهات مختلف به استضعاف و ضعف دچار كرده است. اين راه ماست.»
4- همان گونه كه امام خمينی رحمه الله مكرر می فرمودند خود را خدمتگزار مردم بدانيد، حضرت آيت الله خامنه ای ، شاگرد آن پير فرزانه نيز همواره بر اين مطلب تأكيد دارند كه مسؤولان در هر رده ای كه هستند، بايد خود را خدمتگزار مردم بدانند. ايشان در اينزمينه می فرمايند: «... اين مردم همان طور كه امام مكرر فرمودند ولی نعمت های ما هستند؛ اين شوخی نيست. من يكی از مسؤولان را در محضری ديدم كه برخوردش با مردم قدری متكبرانه بود، پيغام دادم و گفتم به ايشان بگوييد كه اگر می خواهد جبران آن برخورد را بكند، بايد در همان طور محضری ظاهر بشود و بگويد: ای مردم! من نوكر شمايم. خلاف كه نگفته... يك مسؤول كشور چكاره است؟ فلسفه وجودی ما، غير از خدمت به مردم چيست؟ امام فرمودند: اگر به من خدمتگزار بگويند، بهتر از اين است كه رهبر بگويند.»
5- تجملگراييِ مسؤولان، افزون بر اين كه فرصت خدمت به مردم را از بين ميبرد، به لحاظ فرهنگي هم آحاد جامعه را به سمت اسراف سوق می دهد كه اينكار، با ارزش ها و احكام اسلامی همخوانی ندارد. مقام معظم رهبری درضمن سخنانی ، اين موضوع را چنين توصيف می كنند: «سال هاست كه بنده درباره زندگی تشريفاتی مكرر تذكر می دهم. اين دو جنبه دارد: يك جنبه از لحاظ اصل پای بندی به تجملات و تشريفات است كه اين بد و دون شأن انسان والاست...بهعلاوه مسرفانه است. تضييع سرمايه ها، تضييع اموال و تضييع موجودی ها در آن هست. اين يك بُعد قضيه است كه اسراف بد است. اصل تجمل، همراه با اسراف و همراه با زيادهروی است و بد است؛ ليكن جنبه دومی دارد كه اهميتش كمتر از جنبه اوّل نيست و آن، انعكاس تجمّل شما در زندگی مردم است.... اين يك درس عملی است و هر كس اين را می بيند، بر او اثر می گذارد... اگر اين روحيه تجمّلگرايی در جامعه ما رواج پيدا كند... بسياری از مشكلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی كشور اصلاً حلّ نخواهد شد... هيچ وقت عدالت اجتماعی تأمين نخواهد شد. هيچ وقت روحيه برادری و الفت و انس و همدلی ... پيش نخواهد آمد.»
6- تكيه اصلی پيام مقام معظم رهبری به مسؤولين نظام است و ضرورت خدمت رسانی دولت به مردم را بيان می كنند. خدمت رسانی به مردم جزء اهداف اصلی تشكيل حكومت های دينی است. نگاه امام علی (ع) به حكومت همين است لذا وقتی از ابن عباس قيمت كفش وصلهزده خود را می پرسد می گويد اگر نتوانم در سايه حكومت بر شما مردم احقاق حقوق مردم را بنمايم، اين كفش كهنه من از حكومت بر شما مردم برای من با ارزش تر است، اين نگاه خدمت رسانی حاكمان به مردم است.
7- مقام معظم رهبری ، با اشرافی كه به تمام مسائل جامعه دارند، در ضمن ارائه رهنمودهای سازنده، برطرفساختن سه مسأله فقر، ناامنی و بی سوادی را، از اولويت های جامعه ذكر كردند و به مسؤولان تأكيد نمودند در حدّ توان، به برطرف شدن اين امور كمك كنند: «كار ديگری كه بايد انجام دهيم، اين است كه صحنه جامعه را از سه دشمن بزرگ، يعنی فقر و ناامنی و بی سوادی پاك كنيم. بايد آن ها را از جامعه برطرف كنيم. بايد برای رفع آن برنامه ريزی و كار و تلاش بشود. ناامنی در يك كشور چه ناامنی قضايی و چه ناامنی شغلی و مدنی بر خلاف توصيه اسلام است و يك ضد ارزش می باشد.» **