روز عرفه چه روزی است؟

۱۳۹۵/۶/۲۱

وجه تسميه آنرا چنين گفته اند كه جبرائيل عليه السلام هنگامي كه مناسك را به ابراهيم مي آموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت ?عرفت? و او پاسخ داد آري، لذا به اين نام خوانده شد. و نيز گفته اند سبب آن اين است كه مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف مي كنند و بعضي آن را جهت تحمل صبر و رنجي مي دانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد. چرا كه يكي از معاني ?عرف? صبر و شكيبايي و تحمل است.
روز عرفه روزشناخت ومعرفت است. عرفه روز عرفان حقيقي خالق هستي از راه راز ونياز وتوبه است.
دعاى عرفه از سالار شهيدان اباعبدالله الحسين(ع) مى‏باشد. بشر و بشير فرزندان غالب اسدى مى‏گويند ما در روز عرفه در عرفات خدمت امام حسين(ع) بوديم. حضرت از خيمه به همراه اهل بيت، فرزندان و شيعيانشان خارج شدند و ايستادند در سمت چپ كوه (جبل الرحمة) در زير آسمان و دست‏هاى خود را با حالت خشوع مقابل صورت گرفتند و اين دعا را خواندند. و اما اين كه اين دعا مربوط به همان سالى باشد كه حضرت به كربلا رفتند به نظر مى‏رسد اين گونه نباشد. بنا به آن چه در برخى مقتل‏ها و در روايتى از امام صادق(ع) آمده است امام حسين(ع) در آن سال حجّشان را تبديل به عمره كردند و در روز هشتم ذى‏الحجه و طبق نقلى در ششم ذى‏الحجه به سمت عراق حركت كردند(بحار، ج 45، ص 85 - 86).
نقش نيايش در وصول به رحمت بيكران الهي، با بيان امام صادق(ع) كه فرمود: «الدُّعاء كهف الإجابة كما أنّ السّحاب كهف المطر» (كافي، 2/471) به خوبي روشن است. طبق اين بيان نوراني همان طور كه ابر، قرارگاه باران است، دعا نيز قرارگاه اجابت است. به بيان ديگر، اجابت در درون دعاست، همانطور كه باران در نهاد ابر تعبيه شده است، بنابراين، چنانچه كسي با حسن ظن و خالصانه و عارفانه و به نحو عام دعا كند، خدا هم اجابت خواهد كرد. بخش مهمّي از پيروزي انبياي بزرگ(ع) نيز به بركت دعا بوده است؛ زيرا تظاهرات و عمليات، بخش «جسماني» پيروزي را تشكيل مي‎دهد ولي دعا و نيايش «روح» ظفر است؛ چنانكه امام علي‎بن موسي‎الرضا(ع) همواره به اطرافيان خويش مي‎فرمود: بر شما باد به سلاح پيامبران: «عليكم بسلاح الأنبياء» آنگاه در پاسخ اينكه سلاح آنان چه بود؟ مي‎فرمود: دعا. (كافي، 2/471) دعا تنها چيزي است كه خدا آن را به انسان تمليك كرده است. انسان جز دعا و تضرع در پيشگاه خداوند مالك چيزي نيست: «يا سريع الرضا اغفر لمن لا يملك إلّا الدّعاء» (مفاتيح الجنان، دعاي كميل) از اين رو در برابر دشمن درون، سلاحي جز ناله ندارد: «و سلاحه البكاء» (مفاتيح الجنان، دعاي كميل) دشمن بيرون را مي‎توان با سلاح سبك و سنگين از پا درآورد ولي شيطان و دشمن سرسخت درون را تنها با اشك در برابر خدا مي‎توان رام كرد. بنابراين، كسي كه اهل ناله نيست، مسلح نيست و اگر كسي مسلح نباشد پيروز نخواهد شد؛ زيرا انسان تا زماني كه خود را مي‎بيند، خدا را نمي‎بيند و به درگاه او تضرّع و اظهار عجز نمي‎كند، وقتي ننالد در نبرد با اهريمن درون و بيرون شكست مي‎خورد. گرچه همة حالات زندگي براي نيايش مناسب است ولي دوران پربار حج و حضور در مواقف آن، شكوه بيشتري براي دعا و تأثير فراوانتري براي نيايش به درگاه پروردگار جهان دارد و چون دعا از ضمير صاف، مورد قبول است و احرام و آهنگ كعبة ازاد و پاك، در تصفية ضمير تأثير به سزايي دارد، نيايش در حج و دعا در مواقف آن بهترين اثرها را به همراه خواهد داشت. از اين رو براي هر برنامه از مناسك حج. دستور ويژه‎اي در مورد نيايش داده شده است و عمدة آن دعاي عرفه در صحراي عرفات و همراه تودة مردم گرد آمده از سراسر جهان و عُشاق مشعر و مشتاقان كوي مناست. روايات فراواني دربارة اعمال روز عرفه و هنگام وقوف در عرفات، به ويژه كيفيت دعا در آن موقف نقل شده كه بخشي از آنها در خصوص دعاهاي آن روز، مانند دعاي عرفه امام حسين و دعاي امام سجّاد(ع) است و بخشي نيز در اهتمام و ترغيب به دعا كردن به ديگران است، به گونه‎اي كه برخي شاگردان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) همه همّ خود را در آن سرزمين كه دعاها در آن مستجاب است، صرف دعا براي غير مي‎كردند. علي‎بن ابراهيم در اين باره از پدرش نقل كرده كه گفت: عبدالله بن جندب را در عرفات ديدم كه زماني طولاني دست به سوي آسمان بلند كرده، سيلاب اشك از گونه‎هايش بر زمين سرازير بود، به گونه‎اي كه من شخص ديگري را اينچنين در حال مناجات نديدم. هنگامي كه مردم از عرفات عازم مشعر بودند به او گفتم: كسي را بهتر از تو در حال نيايش نديدم. عبدالله گفت: به خدا سوگند در آن حال فقط برادرانم را دعا مي‎كردم؛ زيرا از امام كاظم(ع) شنيدم كه فرمود: كسي كه به دور از چشم برادر (ايماني)اش در حق وي دعا كند از جانب عرش ندا داده مي‎شود كه صدهزا برابر آنچه براي او خواستي نصيب تو خواهد شد: «من دعا لأخيه بظهر الغيب نودي من العرش: ولك مأة ألف ضعف مثله». پس شايسته نبود كه من صدهزار برابر دعاي مستجاب را به خاطر يك دعا كه برآورد شدنش معلوم نيست واگذارم. (كافي، 2/508 و 4/465) مشابه اين نقل، دربارة ديگر صحابه نيز روايت شده است. (كافي، 4/465 ـ 466). آية الله جوادي آملي،صهباي حج به نقل از سايت تبيان
در روايت از حضرت صادق(ع) چنين آمده است: «انه من لم يغفر له في شهر رمضان لم يغفرله الي قابل الا ان شهيد عرفه؛ اگر كسي در ماه رمضان آمرزيده و بخشوده نگردد تا رمضان آينده آمرزيده نمي شود مگر اين كه روز عرفه (نهم ذي الحجه) را درك كند» (مفاتيح، اعمال ماه رمضان) از مجموعه روايات استفاده مي شود كه زمينه و شرايط آمرزش و بخشوده شدن در ماه رمضان از هر زما ن ديگر فراهم تر و آماده تر است و انسان مؤمن زيرك بايد كاري كند و برنامه اي در پيش گيرد كه از اين فرصت طلايي حداكثر بهره را ببرد. اگر انساني به قدري بي توجه و غافل باشد كه از اين سفره با بركت رمضان با انواع وا قسام غذاهاي معنوي و روحاني نتواند بهره مند گردد و باوجود موج زدن درياي رحمت و مغفرت الهي نتواند خود را در اين درياي رحمت و لطف حق رها سازد و شنا كند، بدون شك آمرزيده شدن و كسب صلاحيت بخشوده شدن در اوقات و ماه هاي ديگر بسيار دشوار و سخت است. بنابراين معناي اين گونه روايات اين نيست كه در رحمت حق و آمرزش الهي در ماه هاي ديگر بسته است و توبه و ندامت و بازگشت به خداوند در اين ماه ها بي اثر است بلكه هدف گوشزد كردن اين نكته است كه زمينه غفران و آمرزش در ماه رمضان، از هر ماه و فرصت ديگري فراهم تر است و اگر قرار باشد كسي مورد رحمت و بخشش حق قرار گيرد بايد در اين ماه اين اتفاق رخ دهد و به طور طبيعي كسي كه با وجود فراهم بودن اين همه شرايط و زمينه براي آمرزش در ماه رمضان از اين فيض و عنايت بي بهره بماند، بعيد است كه در غير اين ماه چنين فرصتي برايش پيش آيد، پس بحث در مشكل بودن و بعيد بودن و دشوار بودن و وجود زمينه هاي كمتر در غير ماه رمضان براي آمرزش است نه منتفي بودن و امكان نداشتن آن.
دعاهاي خاص حج آكنده از بركات زماني و مكاني و غير آن است. بهترين نيايشي كه جنبة سياسي ـ عبادي حج و زيارت را به خوبي تبيين مي كند، دعاي عرفة‌ عارف معروف در بين اهل معرفت و سيد شاهدان كوي شهود و شهادت، سالار جانبازان ميدان نبرد توحيد عليه طاغوت، و سرور پاكان و آزادگان، در ساحت فضيلت حضرت حسين بن علي(س) است؛ زيرا حضرتش در اين دعا هم دستور كفر ستيزي و راه طاغوت زدايي و رسم سلحشوري و سنّت سركوبي جنايتكاران را ارائه مي كند و هم ستايش حكومت اسلامي و تقدير دولت مكتبي و ظهور ولايت الهي را نشان مي دهد و هم تجلّي هستي ذات اقدس خداوند و ظهور گسترده و همه جانبة‌ آن ذات مقدس و خفاي هر چه غير اوست در پرتو نور او و پي بردن به او از خود او و به غير او بها ندادن و غير او را به او شناختن و ذاتش را عين شهود و مستغني از استشهاد دانستن را تفهيم مي‎كند نموداري از اين ابعاد گوناگون دعاي عرفه ذيلا بيان مي شود: دربخشي از آن دعا، قدرت لايزال الهي در كوبيدن جبّاران و اينكه خداوند هر كفر پيشه و ستمگري را ريشه كن مي كند مطرح شده است:«فقطع دابر القوم الّذين ظلموا و الحمد لله ربّ العالمين» ‌انعام/45، آنجا كه مي فرمايد: و او (خداي سبحان ) شنواي دعاها و دور كنندة بديها و بالابرندة‌ درجات و كوبندة ستمگران است. پس معبودي جز او نباشد و چيزي عديل او نيست و مثل و مانند ندارد: «و هو للدُّعوات سامع و للكربات دافع وللدرجات رافع وللجبابرة‌قامع، فلاإله غيره و لا شيء يعدله وليس كمثله شيء». دربخش ديگر، عنايت خداوند نسبت به دولت الهي و تولّد در زمان حكومت اسلامي و نجات از پيشتازان كفر و الحاد و حكمرانان خودسر و خون آشام تبيين شده است؛ آنجا كه به خداوند عرض مي كند: ... معبودا! به خاطر رأفت و مهرباني و لطف و احساني كه به من داشتي مرا در روزگار دولت پيشوايان كفر كه پيمان تو را شكستند و پيامبرانت را تكذيب كردند، به دنياي نياوردي بلكه در روزگاري به وجودم آوردي كه هدايتي كه تو آن را براي من ميسر گردانيدي و مرا در آن پديد آوردي، بر وجود من پيشي گرفته بود. در بخشهايي از آن دعاي شريف، عاليترين مراحل توحيد بيان شده است. در آن بخش از دعا اين نكته به خوبي تبيين و بر آن تصريح شده است كه پي بردن به خداوند از راه آثار و آيات او همانند پي بردن به آفتاب در فضاي روشن روز به وسيلة شمع كم نور است؛ زيرا ذات اقدس خداوند از هر ظاهري آشكارتر و از هر نوري نوراني تر است و هرگز غايب نشده و نمي شود تا نيازي به استظهار داشته باشد و هر عارفي قبل از هر چيز اول او را مشاهده مي كند و بعد آثار او را، و آنكه خدا را رقيب و ناظر نمي بيند نابيناست و... . در قسمتي از بخش پاياني دعاي عرفه كه بدان اشاره شد چنين آمده است: ... معبودا! تردّد من در آثار، موجب دوري وصول و شهود مي شود. پس مرا خدمتي فرماي تا به تو رساندم. چگونه با چيزهايي كه در وجود خويش نيازمند تواند بر تو استدلال مي شود؟ آيا مگر غير تو را ظهوري است كه تو را نباشد و او سبب پيدايي تو شود؟ چه وقت از نظر پنهان شدي تا به دليلي كه به تو رهنمون شود نيازمند گردي و چه وقت از ما دور شدي تا آثار، ما را به تو برساند؟ كور است ديده اي كه تو را مراقب خود نمي بيند! و در زيان است (مفاتيح الجنان، دعاي عرفة‌ امام حسين(ع« سوداگري بنده اي كه بهره اي از عشق تو در آن نيست! خدايا! فرمان رجوع به آثار دادي امّا تو خود به پوشش نورها و به راهنمايي مشاهده و استبصار مرا به سوي خويش بازگردان تا از طريق آنها به تو بازگردم چنانكه از طريق آنها به كوي تو داخل شدم، درحالي كه ضميرم از نظر به آثار مصون، و همّتم از اتكاي بر اين آثار بالاتر باشد كه تو بر هر چيز توانايي. در اين بخش، امام حسين(ع) به خداي سبحان عرض مي كند: «خدايا! گرچه درقرآن فرمودي: سراسر عالم نشانه هاي توحيد است، ولي مرا به نشانه ها ارجاع نده؛ زيرا اگر مرا به آثار آفاقي يا انفسي ارجاع دهي، تا از نشانه ها به صاحب نشان برسم مسيري بس طولاني مي شود. خودت را به من نشان ده؛ اين نشانه ها توان آنكه تو را به طور كامل نشان دهد ندارد. حتي سرزمين مكه و مواقف حج را كه فرمودي: «فيه ايات بيّنات»، هيچ يك چنان ظهوري كه تو را بنماياند ندارد. خدايا! تو كه «نور السموات و الأرض» آل عمران/35 و از هر نشانه اي آشكارتر و به من نزديكتري، چرا مرا به نشانه ها ارجاع مي دهي؟ پروردگارا! كي غايب شدي تا من براي اثبات وجود تو استدلال كنم. استدلال براي پي بردن از نشانه به غايب است. تو كه خود فرمودي: «أَوَلم يكْفِ بِربّك أَنّه عَلي كُل شَيء شَهيد» فصلت/53، نيازي به دليل وبرهان نداري كه من از آيات به تو پي ببرم. پس خودت را آن چنان به من بنما كه بي واسطه وبا شهود قلبي توراببينم». اين بيانات نوراني وعميق ،سخن كسي است كه پروردگارش شراب طهوربدونوشانيد وضميرش از نظر به غير ساقي پاك واز حب شراب، اگرچه طهور است، مطهر ماند ؛زيراقلب اوچنان به حب ساقي شيفته بود كه جايگاهي براي عشق به ديگري درآن يافت نمي شد .چنين دعايي سزاست كه مغز همه عبادات باشد زيرا خود عبادتي صرف است كه هيچ مجالي براي ظهور غير معبود در آن نيست و جز معبود در آن طلب نمي شود ومقصودي جز شناخت معبود