رمز و راز پيروزى جمهورى اسلامى‏

۱۳۹۴/۱۱/۱۵

پيروزى انقلاب اسلامى براى بسيارى از تحليل‏گران به‏ عنوان معماى قرن و پديده‏اى «منحصر به فرد»، كم‏ نظير يا حتى «بى ‏نظير» تلقى شده است، زيرا پيدايى و پيروزى انقلاب برخلاف قاعده مرسوم و داده‏هاى اطلاعاتى و نظريه ‏هاى تئورى‏پردازان انقلاب بود. اگرچه در همان ابتداى پيروزى انقلاب، بنيانگذار انقلاب اسلامى، بروز و ظهور و پيروزى اين پديده را رمزگشايى نمودند و به زبان ساده فرمودند كه اراده الهى، ايمان و عمل به اسلام و انگيزه الهى كليد اصلى و علت العلل سقوط طاغوت و پيروزى حق بر باطل بود اما اين بيان، براى جهانى كه خدا و مذهب در تحولات اجتماعى و سياسى آن‏ها جايگاه و نقشى نداشت، ناآشنا و غيرباور مى‏ نمود.
با اين وجود، تلاش براى رمزگشايى چرايى و چگونگى پيروزى انقلاب از سوى انديشمندان بزرگ غربى و محققان داخلى به اين نظر رهنمون شد كه كليد اين راز، همان است كه رهبر كبير انقلاب فرمودند، يعنى مذهب و فرهنگ اسلامى شاه‏ كليد تحولات اجتماعى ايران و بسيج مردم در براندازى رژيم طاغوتى كه مستظهر به پشتوانه قدرت‏هاى بزرگ بوده، مى‏باشد.
فرد هاليدى در اين زمينه در كتاب تكوين دومين جنگ سرد جهانى مى ‏نويسد: «... اين امرى متداول نيست كه ملتى با تظاهرات غيرمسلحانه، يك ديكتاتورى تا بن دندان مسلح را واژگون كند. براى اينكار قدرتى نه چندان متداول، اراده‏اى كه در هيچ نوع عمل انقلابى جاى نمى‏گرفت، لازم بود و ايرانى‏ها اين اراده را در مذهب يافتند.»
اسكاچپول مى ‏گويد: «همه ما حوادث انقلاب را با حيرت و ناباورى نظاره مى ‏كرديم، بالاتر از همه، انقلاب ايران پديده‏اى كاملاً خلاف قاعده و طبيعت بود... اين انقلاب قابل توجه، هم‏چنين مرا وادار مى‏سازد تا به درك خود در قبال نقش بالقوه و محتمل سيستم‏ هاى عقايد و ادراك‏هاى فرهنگى، در شكل بخشيدن به كنش‏هاى سياسى، عمق و وسعت بيشترى ببخشيم.»
ساموئل هانتينگتون مى‏گويد: «پيروزى انقلاب اسلامى در سال 1979 در ايران مى‏تواند به‏ عنوان نقطه آغاز جنگ پنهان تمدن‏ هاى غرب و اسلام در نظر گرفته شود.»
فوكو معتقد است: «تشيع با تكيه بر موضع مقاومت و انتقادى سابقه ‏دار خود در برابر قدرت‏هاى سياسى حاكم و نفوذ عميق در دل انسان‏ها، توانست نقش ‏آفرينى نموده و مردم را عليه رژيمى كه مجهزترين ارتش‏ ها را دارد و مورد حمايت آمريكا و ديگران برخوردار بوده را به خيابان بياورد.»
و بالاخره ميشل فوكو با بيان اين‏كه «انقلاب ايران صد سال آينده جهان و غرب را نشان داده است.» ميگويد: «انقلاب ايران روح يك جهان بى ‏روح است.»
البته ناگفته نماند درك و فهمى كه اين محققان و تحليل‏گران از نقش ‏آفرينى مذهب و اسلام در شكل‏ گيرى و پيروزى انقلاب دارند با رهيافت حضرت امام خمينى(ره) از حيث هستى ‏شناسى، معرفت‏ شناختى، روش ‏شناختى و غايت‏ شناسى تفاوت ماهوى دارد.
هم‏چنين امام راحل اراده الهى و مشخصاً ايمان و باورهاى اسلامى را علت العلل پيدايى و پيروزى مى ‏دانند و ساير عوامل ازجمله وحدت كلمه، رهبرى و... را در طول آن ارزيابى مى‏كنند. به بيان ديگر اگر اراده الهى نبود و متعاقباً ايمان و عمل اسلامى در كنشگران مردمى انقلاب و رهبران آن نبود، رويداد پيروزى بدين شكل ممكن نبود.