امام محمد باقر(ع)

۱۳۹۴/۹/۹

سخنان گهربار حضرت امام محمد باقر علیه السلام

اَلصَّلاةُ تَثِبيتٌ لِلإخلاص، تَنزيهٌ عَنِ الكِبر
نماز موجب استوارى اخلاص و دورى از كبر است.
الأمالى، طوسى، ص 296

قُولُوا لِلنّاسِ أحسَنَ ما تُحِبّونَ أن يُقالَ لَكُم
بهترين چيزى كه می خواهيد مردم به شما بگويند ، به آنها بگوييد.
الكافى ، ج 2، ص 165

الحَجُّ تَسكينُ القلُوبِ
حجّ آرام بخش دل‏ها است .
الأمالى ، طوسى ، ص 296

ما شيعَتُنا إلّا مَنِ اتَّقَى اللّهَ و أطاعَهُ
شيعه ما تنها كسى است كه تقوا پيشه و مطيع خداوند باشد.
تحف العقول، ص 295

تَبَسُّمُ الرَّجُلِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ حَسَنَةٌ
لبخند آدمى به روى برادر دينی ‏اش حسنه است .
مشكاة الأنوار ، ص 316

وَاللَّهِ يا جابِرُ! لَقَد أعطاني اللَّهُ عِلمَ ما كانَ و ما هُوَ كائِنٌ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ
اى جابر! به خدا سوگند ، خداوند علم گذشته و آينده تا روز قيامت را به من عطا كرده است .
بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 296

يَقولُ اللَّهُ : ابنَ آدمَ! اجتَنِب ما حَرَّمتُ عَلَيكَ تَكُن مِن أورَعِ النّاسِ
خدا می فرمايد : «اى آدميزاده! از آنچه بر تو حرام كرده‏ ام ، دورى كن تا ازپارساترينِ مردم باشى».
الكافى، ج 2، ص 77

لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى السِّواكِ لاََباتوهُ مَعَهُمْ فى لِحافٍ

اگر مردم خاصيت مسواك را می ‏دانستند (هرگز آن را از خود جدا نمی كردند و حتى) آن را شب به بستر خود می بردند.
كَأَنَّ الْمُؤْمِنينَ هُمُ الْفُقَهاءُ أهْلُ فِكْرَةٍ وَعِبْرَةٍ، لَمْ يُصِمَّهُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّه‏ِ ما سَمِعوا بِآذانِهِمْ وَلَمْ يُعْمِهِمْ عَنْ ذِكْرِ اللّه‏ِ ما رَأوْ امِنَ الزّينَةِ؛
گويا مؤمنان همان فقيهان (فرزانگان دين فهم) و اهل انديشيدن ‏وپند گرفتن هستند. شنيده‏ هاى دنيوى، گوش آنها را از (شنيدن) ياد خدا كر نمی كند و زرق و برق دنيا چشم آنان را از ياد خدا كور نمی گرداند.

ذِكْرُ اللِّسانِ الْحَمْدُ وَالثَّناءُ وَ ذِكْرُ النَّفْسِ الْجَهْدُ وَالْعَناءُ وَذِكْرُ الرّوحِ الْخَوْفُ وَالرَّجاءُ وَذِكْرُ الْقَلْبِ الصِّدْقُ وَالصَّفاءُ وَذِكْرُ الْعَقْلِ التَّعْظيمُ وَالْحَياءُ وَذِكْرُ الْمَعْرِفَةِ التَّسْليمُ وَالرِّضا وَذِكْرُ السِّرِّ الرُّؤْيَةُ وَاللِّقاءُ؛
ذكر زبان حمد و ثناء، ذكر نفس سخت كوشى و تحمل رنج، ذكر روح بيم و اميد، ذكر دل صدق و صفا، ذكر عقل تعظيم و شرم، ذكر معرفت تسليم و رضا و ذكر باطن مشاهده و لقا است.


مَن أَصْبَحَ يَجِدُ بَرْدَ حُبِّنا عَلى قَلْبِهِ فَلْيَحْمَدِ اللّه‏َ عَلى بادِئِ النِّعَمِ قيلَ وَما بادِئُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْمَوْلِدِ
هر كس صبح كند و خنكاى محبّت ما را در قلب خود بيابد، بايد خدا را براى نخستين نعمت سپاس گويد، گفته شد نخستين نعمت چيست؟ فرمودند: حلال ‏زادگى

أوْحَى اللّه‏ُ تَعالى إلى شُعَيْبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ: أَرْبَعينَ أَلْفا مِنْ شِرارِهِمْ وَسِتّينَ أَلْفا مِنْ خيارِهِمْ فَقالَ: يارَبِّ هؤُلاءِ الأَْشْرارُ فَما بالُ الأَْخْيارِ؟! فَأَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ: داهَنُوا أَهْلَ الْمَعاصى فَلَمْ يَغْضِبُوا لِغَضَبى
خداى تعالى به شعيب پيامبر وحى فرمود كه: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم كرد: چهل هزار نفر بدكار را، شصت هزار نفر از نيكانشان را. شعيب عرض كرد: پروردگارا! بدكاران سزاوارند اما نيكان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود كه: آنان با گنهكاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نيامدند
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهيَ عَنِ المُنكَرِ سَبيلُ الأنبياءِ ، وَمِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فَريضَةٌ عَظيمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَكاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وَتَعمُرُ الأرضُ ، وَيُنصَفُ مِنَ الأعداءِ ، وَيَستَقيمُ الأمرُ
امر بمعروف و نهى از منكر راه و روش پيامبران و شيوه صالحان است و فريضه بزرگى است كه ديگر فرايض به واسطه آن بر پا می شود، راه‏ها امن می گردد و درآمدها حلال می شود و حقوق پايمال شده به صاحبانش برمی گردد، زمين آباد می شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته می شود و كارها سامان می پذيرد.

لَمّا قالَ لَهُ رَجُلٌ إِنّى ضَعيفُ الْعَمَلِ قَليلُ الصَّلاةِ قَليلُ الصَّوْمِ وَلكِنْ أَرْجو أَنْ لا آكُلَ إِلاّ حَلالاً وَلا أَنْكَحَ إِلاّ حَلالاً: وَأَىُّ جِهادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَفَرْجٍ؟!
در پاسخ به كسى كه عرض كرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه كم به جا می آورم اما سعى می كنم جز حلال نخورم و جز با حلال نزديكى نكنم ، فرمودند: چه جهادى برتر از پاك نگه داشتن شكم و شرمگاه؟!.

الخَيرُ وَالشَّرُّ يُضاعَفُ يَومَ الجُمُعَةِ

خوبى و بدى در روز جمعه دو چندان می شود .
ثواب الأعمال ، ص 143

لافَضيلَةَ كَالجِهادِ ، ولاجِهادَ كَمُجاهَدَةِ الهَوى‏
فضيلتى چون جهاد نباشد ، و هيچ جهادى چون پيكار با هواى نفْس نيست.
تحف العقول، ص 286

تَوَقَّ مُجازَفَةَ الهَوى‏ بِدَلالَةٍ مِنَ العَقلِ
به رهبرىِ خِرد ، از در افتادن در هلاكت به وسيله هواى نفس ، خود را نگه‏دار.
بحارالأنوار، ج 75، ص 94

تَعَرَّض لِرِقَّةِ القَلبِ بِكَثرَةِ الذِّكرِ فِي الخَلَواتِ
با بسيارىِ ذكر در خلوت ، به دل نرمى نايل شو.
تحف العقول، ص 285

لامُصيبَةَ كَاستِهانَتِكَ بِالذَّنبِ ورِضاكَ بِالحالَةِ الَّتي أنتَ عَلَيها
مصيبتى چون ناچيز شمردن گناهت و خشنودی ات از حالى كه دارى نيست.
بحارالأنوار، ج 75، ص 165

تَزَيَّن للَّهِ‏ِ بِالصِّدقِ فِي الأعمالِ
با راستْ كردارى ، خود را براى خدا بياراى.
تحف العقول، ص 285

إيّاكَ وَالتَّفريطَ عِندَ إمكانِ الفُرصَةِ ، فَإنَّهُ مَيَدانٌ يَجري لِأهلِهِ الخُسرانَ
به هنگام فرصت ، از كوتاهى كردن بپرهيز ؛ زيرا اين ميدانى است كه براى رهسپارانش زيان به بار می آورد.
تحف العقول، ص 286

ما مِن شَى‏ءٍ يُعبَدُ اللَّهُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبَّ إلَىَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلى‏ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ
هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من دوست داشتنی ‏تر از صلوات بر پيامبر و آل او نيست .
وسائل الشيعه ، ج 7 ، ص 388
اِستَشِر في أمرِكَ الَّذينَ يَخشَونَ اللَّهَ
در كار خود ، [فقط] با كسانى مشورت كن كه از خدا می ‏ترسند.
تحف العقول، ص 293

إنَّ اليَمينَ الكاذِبَةَ وقَطيعَهَ الرَّحِمِ لَيَذَرانِ الدِّيارَ بَلاقِعَ مِن أهلِها
راستى كه سوگند دروغ وقطعِ رحم ، خانه‏ ها را از اهلش تهى می گذارد (ويرانى به بار می آورد) .
تحف ‏العقول، ص 294

اَلصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ لِفضَلِ يَومِ الجُمُعَةِ عَلى‏ غَيرِهِ مِنَ الأيّامِ
صدقه دادن در روز جمعه ، به دليل فضيلت جمعه بر روزهاى ديگر ، دو برابر می شود .
ثواب الأعمال ، ص 220

كانَ الحَسَنُ كَثيرَ الاِجتِهادِ فِي العِبادَةِ و التَّصَدُّقِ
امام حسن ‏عليه السلام در عبادت و صدقه دادن سخت كوش بود .
نظم دررالسمطين ، ص 196

فَأنزِل نَفسَكَ مِنَ الدُّنيا كَمَثَلِ مَنزِلٍ نَزَلتَهُ ساعَةً ثُمَّ ارتَحَلتَ عَنهُ
خود را در دنيا چنان منزل ده كه گويى ساعتى در آن منزل دارى وسپس از آن می كوچى.
بحارالأنوار، ج 75، ص 165

اَلسِّواكُ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يَزيدُ فِى الْعَقْلِ

مسواك بلغم و رطوبات معده را از بين می برد و عقل را زياد می كند.

اَلحَياءُ والإيمانُ مَقرونانِ في قَرَنٍ فَإذا ذَهَبَ أحدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ
حيا و ايمان به يك ريسمان پيوسته ‏اند . چون يكى برود ، ديگرى نيز ازپىِ آن برود.
الكافى، ج 2، ص 106

مَن عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثلُ أجرِ مَن عَمِلَ بِهِ ولايُنقَصُ اُولئِكَ مِن اُجورِهِم‏شَيئاً
كسى كه دری از هدايت را آموزش دهد ، او را اجرى مانند آن كس است كه به آن عمل كند و از اجر آنان چيزى كاسته نشود.
تحف ‏العقول، ص 297