امام علی(ع)

۱۳۹۴/۹/۹

سخنان گهربار امام على عليه ‏السلام

مَنْ حَسُنَتْ خَليقَـتُهُ طابَتْ عِشْرَتُهُ؛

هر كس خوش اخلاق باشد، زندگى‏اش پاكيزه و گوارا می ‏شود.غررالحكم، ح 8153.

وُصولُ الْمَرْءِ اِلى كُلِّ ما يَبْتَغيهِ مِنْ طيبِ عَيْشِهِ وَ اَمنِ سِرْبِهِ وَ سَعَةِ رِزْقِهِ بِحُسْنِ نيَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلْقِهِ؛

انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و روزى زياد، دست می ‏يابد.غررالحكم، ح 10141 .

اِذا فَسَدَتِ النِّـيَّةُ وَقَعَتِ الْبَليَّةُ؛

هرگاه نيت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى‏آيد.غررالحكم، ح 4021.

اِنَّ الْعِلْمَ حَياةُ الْقُلوبِ وَ نورُ الاَْبْصارِ مِنَ الْعَمى وَ قُوَّةُ الاَْبْدانِ مِنَ الضَّعْفِ؛

به راستى كه دانش، مايه حيات دل‏ها، روشن كننده ديدگان كور و نيروبخش بدن‏هاى ناتوان است.امالى صدوق، ص 493، ح 1.

اَ لْجَهْلُ مُميتُ الاَْحْياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ

نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.غررالحكم، ح 1464 .

اَلصَّبْرُ فِى الاُْمورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبْرُ الاُْمورَ فَسَدَتِ الاُْمورُ

نقش صبر در كارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان كه اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بين مى‏رود، صبر نيز هرگاه همراه كارها نباشد، كارها تباه مى‏گردند.

كافى، ج 2، ص 90، ح 9.

اَطْيَبُ الْعَيْشِ القَناعَةُ

خوش‏ترين زندگى، زندگى با قناعت است.غررالحكم، ح 2918 .

مَنْ لَمْ يَتَدارَكْ نَفْسَهُ بِاِصْلاحِها اَعْضَلَ داؤُهُ وَ اَعْيى شِفائُهُ وَ عَدِمَ الطَّبيبَ

هر كس به اصلاح خود نپردازد، بيماری ‏اش سخت می ‏شود و در درمانش به رنج می افتد و طبيبى نخواهد يافت.غررالحكم، ح 9025

َلاِْنْصافُ راحَةٌ

انصاف، مايه آسايش است.غررالحكم، ح 16.

اَلْبَغْىُ يَصْرَعُ الرِّجالَ وَ يُدْنِى الاْآجالَ

ظلم و تجاوز، انسان را زمين می زند و مرگ‏ها را نزديك می‏سازد.غررالحكم، ح 1494.

حُبُّ الدُّنْيا يُفْسِدُ الْعَقْلَ وَ يُصِمُّ الْقَلْبَ عَنْ سَماعِ الْحِكْمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ الْعِقابِ

دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد می كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان می سازد و باعث عذاب دردناك می شود.غررالحكم، ح 4878.

اَلزُّهْدُ فِى الدُّنْيا الراحَةُ الْعُظْمى

بی رغبتى به دنيا، بزرگ‏ترين آسايش است.غررالحكم، ح 1316.

اَ لْحَقودُ مُعَذَّبُ النَّفْسِ، مُتَضاعَفُ الهَمِّ

كينه‏ توز، روحش در عذاب است و اندوهش دو چندان.غررالحكم، ح 1962.

اَ لْحِلْمُ حِجابٌ مِنَ الآْفاتِ

بردباری، مانعى در برابر آفت ‏هاست.غررالحكم، ح 720 .

اَ لْحَسَدُ يُضْنِى الجَسَدَ

حسد، بدن را فرسوده و عليل می ‏كند.غررالحكم، ح 943 .

اَ لْمُريبُ اَبَدا عَليلٌ

آدم بدبين، هميشه بيمار است.غررالحكم، ح 839 .

مَنْ لَجَّ وَ تَمادى فَهُوَ الرّاكِسُ الَّذى رانَ اللّه‏ُ عَلى قَلْبِهِ وَ صارَت دائرَةُ السَّوءِ عَلى رَأسِهِ

هر كس لجاجت كند و بر آن پافشارى نمايد، او همان بخت برگشته‏ اى است كه خداوند بر دلش پرده [غفلت] زده و پيشامدهاى ناگوار بر فراز سرش قرار گرفته است.نهج البلاغه، از نامه 58.

صيانَةُ الْمَرْاَةِ اَنـْعَمُ لِحالِها وَ اَدْوَمُ لِجَمالِها

محفوظ بودن زن، براى سلامتی اش مفيدتر است و زيبايى او را با دوام‏ تر می ‏كند.

غررالحكم، ح 5820 .

قَدْ خاطَرَ بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَغْنى بِرَأيِهِ

هر كس خود را، از رأى و نظر ديگران بی ‏نياز بداند، خودش را به خطر انداخته است.

من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 388، ح 5834 .

اَعْجَبُ ما فِى الاِْنْسانِ قَلْبُهُ وَ لَهُ مَوارِدُ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ اَضْدادٌ مِنْ خِلافِها فَاِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ اَذَ لَّهُ الطَّمَعُ وَ اِنْ هاجَ بِهِ الطَّمَعُ اَهْلَكَهُ الْحِرْصُ وَ اِنْ مَلَكَهُ الْيَأسُ قَتَلَهُ الاَْسَفُ... فَكُلُّ تَقْصيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ اِفْراطٍ بِهِ مُفْسِدٌ

شگفت‏ ترين عضو انسان قلب اوست و قلب مايه‏ هايى از حكمت و ضد حكمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش می ‏گرداند و اگر طمع در آن سر بركشد، حرص نابودش می كند و اگر نااميدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را میكُشد... هر كوتاهى برايش زيانبار است و هر زياده ‏روى برايش تباهى آفرين.

علل الشرايع، ص 109، ح 7 .

مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الراحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ

هر كس به مقدار كفايت، قناعت كند، آسايش می يابد و براى خويش زمينه گشايش فراهم می كند.(نهج البلاغه، حكمت 377.