احكام حائض

۱۳۹۳/۱۱/۲۹

گفتار در احكام حائض
1 - براى حائض نماز و روزه و طواف و اعتكاف جائز نيست .
2 - هر چيزى كه براى محدث (يعنى بى وضو و جنب ) حرام است بر او نيز حرام است پس حائض نمى تواند با بدن و دست خود نام مبارك ( الله ) و نيز اسماء انبياء و ائمه عليهم السلام على الاحوط تماس دهد و همچنين مس خطوط قرآن بتفصيلى كه در وضوء گذشت .
3 - آنچه كه بر جنب حرام است و آن عبارت است از خواندن سوره هائى كه سجده آن ها واجب است و همچنين خواندن بعضى از آن سوره ها و نيز داخل شدن در مسجد الحرام و مسجد النبيى و مكث كردن در ساير مساجد و نهادن چيزى در مساجد بتفصيليكه در احكام جنابت گذشت بر حائض ‍ نيز حرام است چون حائض در همه احكام مانند جنب است .
4 - وطى در جلو او، هم بر او حرام است و هم بر شوهرش و اما بهره گيرى هاى ديگر از قبيل بوسيدن و تفخيذ و امثال آن و حتى بنابر اقوى وطى در عقب او جائز است هرچند كه وطى در عقب زن كراهت شديدى دارد و نزديكتر به احتياط آنست كه از آن اجتناب شود و همچنين بهره گيرى از بين ناف و زانوى او كراهت دارد.
آنچه كه گفتيم بر حائض حرام است در صورتى است كه علم وجدانى بحيض بودن خود داشته باشد و يا از راه امارات شرعى از قبيل عادت و تميز و مثل آن بفهمد كه حيض است بلكه در جائى هم كه محكوم باشد بحيض گرفتن در هفت روز و يا به رجوع بر عادت زنان خويشاوند بايد از اين محرمات اجتناب كند و اما اگر مرد نداند كه زن حيض است و در حال جماع بفهمد واجب است كنار بكشد و هم چنين اگر اصلا حيض نبوده و در آن حال حيض شود و اگر زن خبر دهد به اينكه حيض شد و يا حيضش ‍ برطرف شد گفته اش مسموع است پس اگر خبر دهد كه حيض است وطيش ‍ بر مرد حرام است و اگر خبر دهد كه حيض برطرف شد وطيش جائز است .
مساءله 1 - درحرمت وطى فرقى بين زن دائمه و منقطعه و نيز بين زن آزاد و كنيز نيست .
مساءله 2 - اگر زن از حيض پاك شود براى شوهر جائز است او را وطى كند هرچند كه غسل نكرده باشد چيزى كه هست وطى قبل از غسل حيض ‍ مكروه است بلكه قبل از شستن فرج نيزكراهت دارد و نزديكتر به احتياط آنستكه قبل از شستن فرج وطى انجام نشود.
اگر زن حائض را وطى كند بنابر احتياط بايد كفاره دهد و كفاره اش در اول حيض يك دينار و در نيمه آن نصف دينار و در آخر ربع دينار است و اما بر خود زن هرچند كه راضى به وطى بوده باشد كفاره واجب نيست و وجوب كفاره در صورتى است كه هم علم بحيض داشته باشد و هم بداند كه وطى در حال حيض حرام است بلكه در صورت جهل هم اگر جاهل مقصر باشد در بعضى از موارد بنابراحتياط واجب مى شود.
مساءله 3 - منظور از اول حيض ثلث اول و منظور از وسط ثلث دوم و منظور از آخر ثلث آخر آن است ، مثلا اگر ايام حيض شش روز باشد هر ثلث آن دو روز مى شود و اگر هفت روز باشد هر ثلث دو روز و يك سوم روز خواهد بود و بهمين ترتيب .
مساءله 4 - اگر باعتقاد اينكه زن حائض است او را وطى كرد و بعد معلوم شد حيض نبوده ويا باعتقاد اينكه حيض نيست او را وطى كرد بعد معلوم شد حيض بوده كفاره بر او واجب نميشود.
مساءله 5 - اگر در حال مقاربت ناگهان زن حيض شود و او كنار نكشد و همچنان ادامه دهد در اينكه آيا كفاره بگردنش مى آيديا نه اشكال است احتياط واجب آنستكه كفاره را بدهد.
مساءله 6 - در كفاره وطى مكلف مى تواند بجاى دينار قيمت آنرا بپردازد و در اين قسمت معيار قيمت زمان پرداختن است نه قيمت زمان وطى .
مساءله 7 - كفاره نامبرده را هم مى تواند به يك مسكين بدهد و هم مى تواند به 3 نفر از مسكينان بدهد.
مساءله 8 - كفاره وطى حائض با تكرار وطى تكرار مى شود البته منظور از اين تكرار اين است كه وطى در اوقات مختلف انجام شود، مثلا يك بار در اول حيض و يكبار در وسط و يكبار در آخر آن كه در اين صورت بايد يك دينار و سه چهارم دينار كفاره بدهد و همچنين است اگر در وقت واحد يكبار وطى كند و كفاره دهد و بار ديگر نيزوطى كند و امااگر قبل از دادن كفاره وطى اول بار ديگر وطى كند بعضى گفته اند كفاره تكرار نمى شود و احتياط واجب آنستكه آنرا تكرار كند.
پنجم از احكام حيض بطلان طلاق او در حال حيض است بشرطى كه دخول به او شده باشد و حامله هم نباشد و شوهر حاضر و يا در حكم حاضر باشد مثل اينكه بتواند به آسانى از حال او باخبر شود.
بنابراين اگر زن بوسيله شوهر اصلا وطى نشده و يا اينكه حامله است و شوهرش غائب و يا بحكم غائب است (مثلا زندانى ) است بطورى كه بهيچ وجه نميتواند از حال زن خبر بگيرد آيا حائض است يا نه ، طلاقش صحيح است البته مسئله خصوصيات ديگرى دارد كه جاى تعرض آن اينجا نيست .
اگر شوهر غائب باشد و شخصى كه در محل حاضر است و مى تواند از حال همسر او خبر بگيرد را وكيل كند كه او همسر وى را طلاق دهد آن وكيل نميتواند در حال حيض همسر موكل خود را طلاق دهد.
ششم از احكام حيض اين است كه حائض بعد از انقطاع خون و بند آمدن آن بايد براى هر كارى كه مشروط بطهارت از حدث اكبر است غسل كند و غسل او از نظر كيفيت و احكام مانند غسل جنابت است با اين تفاوت كه با غسل جنابت مى شود نماز خواند ولى با غسل حيض نميشود و زن قبل از غسل و يا بعد از آن بايد براى هر كارى چون نماز كه مشروط به طهارت از حدث است وضوء بگيرد بخلاف غسل جنابت كه بيانش گذشت و اگر تنها از وضوء معذور باشد بايد براى حيضش غسل كند و براى نمازش تيمم بدل از وضوء بگيرد اگرتنها از غسل معتذر باشد بايد وضوء بگيرد وبدل از غسلش تيمم كند و اگر از هردو معتذر باشد بايد دو بار تيمم كند يكى بدل از وضوء و يكى بدل از غسل .
مساءله 10 - اگر آبى كه دارد تنها براى يكى از ايندو عمل كفايت مى كند بنابراحتياط غسل را مقدم بدارد.
مساءله 11 - اگر بدل از غسل تيمم كند و سپس حدثى از او صادر شود تيمم او باطل نمى شود و همچنان اعتبار دارد تا وقتيكه بآب دسترسى پيدا نمود غسل كند ولى نزديكتر به احتياط آنست كه بعذ از حدث تيمم را تجديد كند.
هفتم از احكام حيض اين استكه زن حائض روزه هائى را كه درايام حيضش ‍ نگرفته واجب است قضا كند چه روزه رمضان و چه روزه هاى واجب ديگر و بنابراقوى نمازهاى واجب غير يوميه مانند نماز آيات و دور ركعت نماز طواف و نمازى كه به نذر واجب شده بنابراحتياط بخلاف نمازهاى يوميه كه قضاء آنچه در حال حيض نخوانده واجب نيست بلكه زن بعد از داخل شدن وقت نماز و گذشتن مقدارى كه مى توانست در آن مقدار از زمان حداقل واجب نماز را بحسب حاليكه دارد انجام دهد و انجام نداد و حيض ‍ شد بايد آن نماز را قضا كند (مثلا در ظهر بمقداريكه او مى توانست بحسب حالى كه از نظر كند خواندن و يا تند خواندن يا سلامتى و بيمارى يا سفر وحضر دارد و نيز از نظر تحصيل شرائطى كه ندارد بحسب تكليف فعلى اش ‍ كه يا وضو است يا غسل يا تيمم از نظر بگذرد و او در اين مقدار وقت نمازش را نخوانده باشد و حيض شود بايد نماز ظهر را قضا كند) بخلاف كسيكه در اول وقت اين مقدار فرصت نداشته كه قضاء نماز نامبرده بر او واجب نيست ولى نزديك تر به احتياط آنستكه اگر بمقدار وضو گرفتن و اداء نماز وقت داشته هرچند كه به مقدار تحصيل شرائط وقت نداشته آن نماز را قضا كند اگرچه اقوى آنستكه بگوئيم واجب نيست .
مساءله 12 - اگر زن حائض قبل از گذشتن وقت نماز پاك شود در صورتيكه به مقدار تحصيل شرائط وقت دارد بايد نمازش رابه نيت اداء بخواند و اگر نخوانده باشد قضاء آن بر او واجب است بلكه نزديكتر به احتياط آنستكه اگر براى بيش از تحصيل يكى از شرائط يعنى طهارت و درك يك ركعت نماز وقت داشته و نخوانده آن نماز راقضاء كندهرچند كه اقوى واجب نبودن قضا است .
مساءله 13 - اگر گمان برد به اينكه وقت براى درك يك ركعت نماز داراى شرائط ندارد و بهمين جهت آنرا ترك كرد بعد معلوم شد وقت داشته قضاء آن نماز واجب است .
مساءله 14 - اگر درآخر روز پاك شود و از وقت بمقدار چهارركعت نماز در عصرو دو ركعت در سفر را درك كند تنها بايد نماز عصر بخواند و ظهر از او ساقط است نه اداء آن واجب است و نه قضاءش و اما اگر در حضر مقدار پنج ركعت نماز و در سفر مقدارسه ركعت نماز از وقت را درك كند هر دو نماز بر او واجب است و اگر ترك كرده قضاء آنها را بايد به جاى آورد و اما مغرب و عشاء اگر از آخر شب كمتر از مقدار پنج ركعت در حضر و يا چهار ركعت در سفر را درك كند واجب است بر او تنها خصوص عشاء را اداء كند و اما مغرب اداءش و قضاءش از او ساقط است .
مساءله 15 - اگر معتقد باشد باينكه براى هر دو نماز وقت دارد و هر دو را به نيت اداء خواند بعد معلوم شد وقت نداشته و وظيفه اش خواندن نماز دوم به تنهائى بوده نمازش درست است و چيزى بر عهده اش نيست و همچنين است اگر تنها نماز دوم را آورده باشد بعد معلوم شود وقت تنگ بوده و اما اگر در اينحال هر دو نماز را ترك كند بايد نماز دوم را قضاء نمايد و اگر باعتقاد اينكه وقت تنگ است تنها دومى را بخواند بعد معلوم شود وقت براى هر دو باقى بوده نماز دومش صحيح است و واجب الهى اولى را بعد از آن در وقت اداء و در خارج وقت قضاء كند.
مساءله 16 - براى حائض مستحب است كه در وقت هر نمازى پنبه را عوض ‍ كند و وضوء بگيرد و به مقدار نماز خواندن رو به قبله بنشيند و ذكر خداى تعالى بگويد و براى او چند چيز مكروه است يكى خضاب بستن با حناء و غير آن و يكى خواندن قرآن هرچند كمتر از هفت آيه باشد و يكى قرآن با خود داشتن هرچند كه باو روكش و غلاف باشد و يكى دست كشيدن بحاشيه و مابين سطرهاى قرآن .