فرازی از نور - به بهانه اشغال ايران به‏ وسيله متفقين و فرار رضاخان

۱۳۹۴/۵/۳۰

فرازی از نور:
به بهانه اشغال ايران به ‏وسيله متفقين و فرار رضاخان‏
حجت قاطع براي مسلمانان و مظلومان جهان؛ قطع هرگونه دخالت استكباردر ايران اسلامي
حضرت امام خميني‏(ره) :
*ريشه مصائب دنياي اسلام‏
1. دوري از اسلام و قرآن‏
اگر دوَل اسلامي و ملل مسلمان به‏جاي تكيه به بلوك شرق و غرب به اسلام تكيه مي‏كردند و تعاليم نوراني و رهايي‏بخش قرآن كريم را نصب عين خود قرار داده و به كار مي‏بستند، امروز اسير تجاوزگران صهيونيسم و مرعوب فانتوم آمريكا و مقهور اراده سازشكارانه و نيرنگ‏بازيهاي شيطاني شوروي واقع نمي‏شدند.
دوري دوَل اسلامي از قرآن كريم، ملت اسلام را به اين وضع سياه نكبت‏بار مواجه ساخته و سرنوشت ملتهاي مسلمان و كشورهاي اسلامي را دستخوش سياست سازشكارانه استعمار چپ و راست قرار داده است.
2. سرسپردگي سران به استكبار
ما و شماها لااقل در اين صد سال اخير كه به‏تدريج پاي قدرتهاي بزرگ جهانخوار به همه كشورهاي اسلامي و ساير كشورهاي كوچك باز شده است، مشاهده كرديم كه هيچ‏يك از دوَل حاكم بر اين كشورها در فكر آزادي و استقلال و رفاه ملتهاي خود نبوده و نيستند، بلكه اكثريت قريب به اتفاق آنان، يا خود به ستمگري و اختناق ملت خود پرداخته و هرچه كرده‏اند، براي منافع شخصي يا گروهي نموده، يا براي رفاه قشر مرفه و بالانشين بوده و طبقات مظلوم كوخ و كپرنشين از همه مواهب زندگي حتي مثل آب و نان و قوت لايموت محروم بوده و آن بدبختان را براي منافع قشر مرفه و عياش به كار گرفته‏اند و يا آن‏كه دست‏نشاندگان قدرتهاي بزرگ بوده‏اند كه براي وابسته‏كردن كشورها و ملتها هرچه توان داشته‏اند، به كار گرفته و با حيله‏هاي مختلف، كشورها را بازاري براي شرق و غرب درست كرده و ملتها را عقب‏مانده و مصرفي بار آوردند و اكنون نيز با اين نقشه در حركتند.
3. جدايي ملت‏ها با دولتها
شما ديديد كه ملت ما با اين‏كه از نظر تجهيزات نظامي هيچ نداشت، ولي چون به قدرت اسلامي متكي بود، هيچ نيرويي نتوانست جلوي او را بگيرد. از اين‏رو اگر تمام مسلمين با هم متحد شوند، قدرتي خواهند بود كه هيچ قدرتي در مقابل آن‏ها نمي‏تواند ايستادگي كند.
همه دولتها درد را مي‏دانند ولي توجه به درمان آن ندارند. همه مي‏دانند كه چون اتحاد نيست، در نتيجه، چپاولگريها و غارتگريها به‏وجود مي‏آيد، ولي در مقام عمل نيستند كه اختلافهاي دولتهاي اسلامي را برطرف كنند.
يكي از موجبات (ضعف) دول اسلامي اين است كه تفاهم بين دولتها و ملت نيست. دولت خود را از مردم جدا كرده و مردم هم به دولت بدبين شده‏اند و در نتيجه اگر دولتي مشكل اقتصادي داشته باشد، ملت در حل آن هيچ‏گونه همكاري نمي‏نمايد. اگر دولتها با ملت خود به‏درستي رفتار كنند، براي هيچ‏يك از آن‏ها مشكلي به‏وجود نمي‏آيد.
4. اختلافاتِ القاءشده توسط دشمن‏
اگر سران كشورهاي اسلامي از اختلافات داخلي دست بردارند و با اهداف عاليه اسلام آشنا شوند و به‏سوي اسلام‏ گرايش پيدا كنند، اين‏گونه اسير و ذليل استعمار نمي‏شوند. اين اختلافات سران كشورهاي اسلامي است كه مشكله فلسطين را به‏وجود آورده، نمي‏گذارد حل شود.
اختلافاتي كه در عراق، در ايران، در ساير ممالك اسلامي ايجاد مي‏كنند، بايد سران دول اسلامي توجه داشته باشند به اين معنا كه اين اختلافات، اختلافاتي است كه هستي آن‏ها را به باد مي‏دهد. بايد با عقل، با تدبير، توجه داشته باشند به اين معنا كه به اسم مذهب و به اسم اسلام مي‏خواهند اسلام را از بين ببرند. دستهاي ناپاكي كه بين شيعه و سني در اين ممالك اختلاف مي‏اندازد، اين‏ها نه شيعه هستند و نه سني هستند؛ اين‏ها دستهاي ايادي استعمار هستند كه مي‏خواهند ممالك اسلامي را از دست آن‏ها بگيرند، ذخاير را از دست آن‏ها بگيرند.

*سرنوشت كشورهاي اسلامي با اين سران؟
بسياري از سران كشورهاي اسلامي به‏خاطر زبوني و يا به‏علت خودفروختگي به‏جاي قطع رابطه با اين دشمنان جنايتكار، هر روز روابط خود را با آن‏ها وسيعتر و محكمتر مي‏نمايند و هر روز قرارداد تسليحاتي و نظامي و اقتصادي جديدي را با آن‏ها امضا مي‏كنند و بدين‏طريق راه را براي ورود آن‏ها به كشورهاي اسلامي و جنايات تازه ديگري هموار مي‏سازند و با اين‏ترتيب معلوم نيست سرنوشت مسلمانان به كجا خواهد انجاميد. فإنّا لله و انا إليه راجعون.

*فرجام عدم اتكاي به ملت‏
وقتي يك قدرتي اتكال به ملت نداشته باشد، نظير همان رضاشاه مي‏شود كه اين سه تا مملكت، اين سه تا لشكر ريختند به ايران و ايران را گرفتند؛ سه تا لشكر از سه جنبه به ايران حمله كردند؛ مال انگلستان بود و مال آمريكا بود و مال شوروي.
ظاهراً (اين حمله) سه ساعت طول كشيد كه وقتي كه رضاشاه به ‏سردارهايش گفته بود كه آخر چرا سه ساعت، گفته (بودند) آن سه ساعت هم زيادي بود، براي اين‏كه ما هيچي نداشتيم، آن‏ها همه‏چيز.
(رضاخان) وضعي پيش آورده بود كه در عين حال كه (با حمله) سه دشمن بزرگ، همه‏چيز ايران در معرض خطر (قرار) داشت، مع‏ذلك از آمدن اين دشمنها مردم شادي مي‏كردند و به هم شايد مبارك‏باد مي‏گفتند كه خوب شد آمدند كه اين مرد كه رفت! اين‏طور با مردم عمل كرده بود كه اين‏ها آمدن آن‏ها را براي رفتن او ترجيح مي‏دادند كه آن بيايد، اين‏ها بيايند و اين برود.

*ملل مظلوم! ننگ تا كي؟!
ملتهاي مظلوم و محترم غير عرب و عرب و مسلمانان اين ننگ را چگونه تحمل كنند كه اينان فرمانروايان آن‏ها هستند. آيا وقت آن نرسيده است كه ملتهاي اسلامي از جاي خود برخيزند و سردمداران خود را يا در مقابل شرف اسلام خاضع كنند و يا با آنان همچون ايران عمل كنند؟

*حجت قاطع براي ملل مظلوم‏
امروز ايران اسلامي، به بركت ايمان قوي و تعهد به اسلام و تحول عظيمي كه در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگلهاي منحرف را از كشور خود كوتاه و به هيچ قدرتي اجازه نمي‏دهد كوچكترين دخالتي در كشور اسلامي ايران نمايد و اين خود حجت قاطعي است براي مسلمانان و مظلومان جهان كه با خواست ملتها كسي نمي‏تواند دست تجاوز دراز كند و با آن مخالفت نمايد و ملتي كه بين ذلت و شهادت، دومي را انتخاب نموده است، شكست‏پذير نيست و ملتهاي مظلوم جهان چاره‏اي جز اين ندارند و دولتهاي ملتهاي اسلامي نيز اگر با توده‏هاي محروم همگام و همراه شوند، از اين پيوستگي و وابستگي ذلت‏بار - كه هزار بار مرگ بهتر از آن است - نجات پيدا مي‏كنند و با عزت و ارزشهاي انساني هم‏آغوش مي‏شوند.

*علما و روشنفكران و ملل اسلامي!
وصيت من به ملتهاي كشورهاي اسلامي است كه انتظار نداشته باشيد كه از خارج كسي به شما در رسيدن به هدف كه آن اسلام و پياده‏كردن احكام اسلام است، كمك كند؛ خود بايد به اين امر حياتي كه آزادي و استقلال را تحقق مي‏بخشد، قيام كنيد و علماي اعلام و خطباي محترم كشورهاي اسلامي، دولتها را دعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند، در اين صورت پيروزي را در آغوش خواهند كشيد.
پيشنهاد مي‏كنم علما و روشنفكران همه كشورهاي اسلامي، به ‏انگيزه پيداكردن راهي براي نجات كشورهاي اسلامي از چنگال ابرقدرتهاي غرب و شرق و براي بيرون‏كردن سران كشورهاي اسلامي از تحت سلطه جهانخواران و براي ايستادگي در مقابل استعمار و استثمار، طرحي بريزند كه هرچه بيشتر با يكديگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بيداري خلقهاي محروم بگذارند و به يقين باور كنند كه راه را خواهند يافت و پيروز خواهند شد.